اصل سياست خارجي در قرآن
اصل سياست خارجي در قرآن


 

اصول سیاست‏ خارجی در قرآن

قرآن كريم در زمينه مسائل سياسي در حد بيان كليات و چارچوب‏هاي كلان سياست‏خارجي بسنده كرده ‏است، اين كليات را اصول سياست‏خارجي مي ناميم و تحت چهار عنوان «اصل نفي سبيل‏»، «اصل دعوت يا جهاد»، «اصل عزت ديني‏» و «اصل پاي‏بندي به معاهدات بين المللي‏» درباره آنها به بحث پرداختيم . ياد آور شديم اين اصول چارچوب كلان سياست‏گذاري خارجي دولت اسلامي را سامان مي‏دهند و دولت اسلامي نمي‏تواند در سياست‏خويش آنها را نديده انگارد .

 

مقدمه

 

مطالعه و بررسي اصول سياست‏خارجي اسلام از ديدگاه قرآن كريم بر مفروضات چندي استوار است، كه بدون توجه به آنها بحث از سياست ‏خارجي اسلامي ناتمام به نظر مي‏رسد، مهم‏ترين اين مفروضات را در محورهاي زير مي‏توان تلخيص كرد:

 

1 . طرح اصول سياست‏خارجي اسلام از منظر قرآن مستلزم آن است كه رابطه دين و سياست مفروض انگاشته شود . در چارچوب انديشه جدايي دين و سياست زمينه‏اي براي طرح اين بحث‏باقي نخواهد ماند .

2 . سياست‏خارجي يكي از بخش‏هاي اساسي سياست در معناي كلان آن است، بنابراين اگر دين در مسائل سياسي انديشه نموده طبيعتا در مسائل سياست‏خارجي نيز انديشيده است .

3 . سياست‏خارجي مجموعه‏اي از مسائل سياسي مرتبط به حوزه خارجي است و از دو بخش نسبتا ثابت و متغير برخوردار مي‏باشد . قسمت ثابت آن، بيانگر چارچوب كلي سياست گذاري خارجي است كه خط مشي‏ها و استراتژي‏هاي سياست‏خارجي در درون آن تنظيم مي‏گردد; اين بخش عمدتا مبتني بر آموزه‏هاي نظري و نظام ارزشي و ايدئولوژي حاكم است . عناصر متغير سياست‏خارجي ناظر به خط مشي‏هايي است كه متناسب با اوضاع و شرايط تنظيم و تدوين مي‏گردند .

4 . اسلام دو بخش ثابت و متغير دارد: ثابتات آن ناظر به اصول و مباني كلي رفتار دينداران است و در طول زمان بقا و ماندگاري دارد، اما جنبه متغير آن از عرف و ضرورت‏هاي زمانه تاثير مي‏گيرد . بخش متغير سياست‏خارجي به اين جنبه برمي‏گردد، چرا كه در شرايط و مقتضيات زمانه تغيير مشي مي‏دهد; بنابراين انديشه ديني در مورد مسائل سياسي و مديريت اجتماعي در حيطه طرح كليات و اصول محدود مي‏گردد .

5 . مسائل روابط بين الملل و سياست‏خارجي به شكل امروزي و در قالب يك سيستم اكادميك و منسجم محصول قرون اخير به خصوص دوره پس از جنگ جهاني دوم است; اما برخي مسائل آن، نظير مراودات خارجي و مسائل جنگ و صلح به قدمت تاريخ بشر سابقه دارد . چنين نگرشي طرح بحث‏سياست‏خارجي اسلامي را تبيين مي‏كند، زيرا به گفته «هالستي‏» اگر يكي از مهم‏ترين مسائل روابط بين الملل را مطالعه دو پديده جنگ و صلح بدانيم، مطالعه مسائل بين الملل به دوره‏هاي قبل از ميلاد باز مي‏گردد و اثر تاريخي «توسيديد» در مورد جنگ‏هاي «پلوپونز» از قديمي‏ترين متون اين رشته محسوب مي‏گردد. [1]

6 . با توجه به نكات مذكور مي‏توان از اصول سياست‏خارجي اسلام در قرآن ياد كرد . اين اصول ناظر به چارچوب كلي و كلان رفتار خارجي دولت اسلامي است و روابط خارجي مسلمانان با جوامع غيراسلامي را تنظيم مي‏كند . قرآن كريم مشتمل بر مسائل اعتقادي و اجتماعي و سياسي است و از برخي آيات آن مي‏توان اصول سياست‏خارجي اسلام را استخراج كرد .

اصول سياست ‏خارجي اسلام

همان‏گونه كه اشارت رفت، مقصود از اصول سياست‏خارجي مجموعه‏اي از آموزه‏هاي ديني است كه چارچوب كلان سياست‏خارجي دولت اسلامي را شكل مي‏دهد . اين مجموعه از نوعي خصلت ثبات و ماندگاري برخوردار است و از نظر تفسيري بر ديگر مسائل سياست‏خارجي حكومت دارد . يكي از پژوهشگران مسلمان در تعريف اصول سياست‏خارجي مي‏گويد: مقصود از اصول ياست‏خارجي، مبادي و اساس روابط خارجي دولت اسلامي است كه منابع ديني آنها را به عنوان چارچوب و اساس تنظيم روابط خارجي مطرح مي‏كند .[2]

با عنايت‏به تعريف مزبور مي‏توان اين اصول را از مجموع آيات قرآني ناظر به روابط خارجي به دست آورده و در محورهاي زير مطرح كرد:

 

1 . اصل دعوت يا جهاد;

2 . اصل ظلم ستيزي و نفي سبيل;

3 . اصل عزت اسلامي و سيادت ديني;

4 . اصل التزام و پاي‏بندي به پيمان‏هاي سياسي .

البته برخي پژوهشگران در كنار اصول مزبور عناوين ديگري نظير «تولي و تبري‏»، «تاليف قلوب‏» و «امر به معروف‏» را نيز مطرح كرده‏اند، اما به نظرمي رسد اصول چهارگانه فوق اين عناوين را نيز دربرمي‏گيرد و به ذكر مستقل و مجزاي آنها نيازي نيست . درباره تاليف قلوب گفتني است هر چند از آن در ذيل اصول سياست‏خارجي اسلام بحث كرده‏اند، اما از فلسفه تشريع اين حكم و موارد اعمال آن مي‏توان استظهار نمود كه تاليف قلوب بيشتر با ابزارهاي سياست‏خارجي همخواني دارد تا اصول، چون تاليف قلوب با آنچه امروزه ذيل ابزارهاي اقتصادي سياست‏خارجي و كمك‏هاي بشر دوستانه مطرح مي‏گردد شباهت‏بيشتري دارد . در واقع دولت اسلامي براي جلب جوامع غيرمسلمان يا كاهش خصومت‏ها از سهم «مؤلفة القلوب‏» استفاده مي‏كند، براي مثال پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در جنگ طايف به اشراف و بزرگاني كه تازه اسلام آورده بودند يا مشركاني كه به حضرت ياري رسانيده بودند، از سهم مؤلفة القلوب بخشيد تا نظر آنان و قبايلشان را به اسلام جلب كند .[3]

1 . اصل دعوت يا جهاد

شايد از ميان اصول سياست‏خارجي اسلام، اين اصل بيش از همه حايز اهميت‏بوده و بيشتر از ديگر محورها مورد بحث و مناظره قرار گرفته است . احتمالا يكي از جهات اهميت اين اصل، آن است كه ماهيت روابط خارجي از ديدگاه اسلام را تبيين مي‏كند . مناظرات دامنه‏دار درباره اصل دعوت و جهاد سبب شد از هر دو اصل تحت‏يك عنوان ياد كنيم، زيرا آن گونه كه برخي از پژوهشگران مسلمان گفته‏اند اگر تنها به ذكر عنوان دعوت اكتفا گردد، ديدگاه‏هاي موجود درباره اصل جنگ يا صلح در روابط خارجي اسلام ناديده انگاشته مي‏شود و اگر اصل را بر جهاد و جنگ مشروع بگذاريم طرح عنوان اصل دعوت ناتمام خواهد ماند .

تفصيل اين بحث را با يك پرسش اساسي ناظر به ماهيت روابط خارجي از ديدگاه اسلام پي‏مي‏گيريم كه آيا اسلام در روابط خود با جوامع غيراسلامي اصل را بر جنگ مي‏گذارد يا صلح; به عبارت ديگر، آيا صلح يك قاعده است و جنگ، ضرورت يا بالعكس؟ اگر اصل جهاد را به عنوان يكي از اصول سياست‏خارجي اسلام مورد تاكيد قرار دهيم به زعم برخي انديشمندان مسلمان و عموم خاورشناسان اصل در روابط خارجي اسلام جنگ محور است و صلح ناظر به حالات خاص و استثنا از قاعده مي‏باشد، اما اگر اصل را بر دعوت بگذاريم قضيه فرق خواهد كرد . دقيقا با عنايت‏به همين مساله است كه با دو نوع روش رو به رو مي‏گرديم:[4]

الف)روش خاورشناسان كه در قالب «انتشار الاسلام بالسيف‏» مطرح مي‏گردد و بر مفاهيمي چون ارهاب، اصولگرايي، الاسلام المسلح، التطرف تاكيد مي‏شود . در اين رويكرد آيات جهاد به خصوص آيه سيف به عنوان مستند مورد توجه قرار مي‏گيرد;

ب)روشنفكران مسلمان كه در قالب «تنظيف وجه الاسلام‏» يا پيراستن اسلام از هر نوع خشونت و جنگ به تحليل مي‏پردازند و بر مفاهيمي چون; سلام و تسامح و تعايش و رافت تاكيد مي‏كنند .

در حالي‏كه دسته نخست فقط به تحليل آيات جهاد مي‏پردازد و آيات صلح و سلم را از نظر دور مي‏دارند، دسته دوم با تاكيد بر آيات صلح و مسالمت، به آيات جهاد بي‏توجهي مي‏كنند . روش اعتدال روشي است كه بتواند ميان هر دو دسته آيات جمع زند . اكثر مفسران و فقهاي اسلام در اين‏باره انديشيده‏اند كه از مجموع اين گفته‏ها و اظهارات مي‏توان به جمع‏بندي و نتيجه نهايي نايل آمد .

بدون ترديد يكي از مهم‏ترين و احتمالا هدف اصلي فرستادن انبيا دعوت است . آيات متعدد قرآن كريم پيامبران را دعوتگران ديني معرفي مي‏كند . بر اين‏اساس، نخستين وظيفه پيامبر و رهبران ديني همانا دعوت بشر به تعاليم و ارزش‏هاي وحياني است . از طرف ديگر، جهاد و جنگ با مشركان و طغيان‏گران بي‏ترديد يكي از وظايف اساسي مسلمانان و رهبران ديني محسوب مي‏گردد . آنچه در مورد جهاد و جنگ حايز اهميت است فلسفه تشريع اين پديده است كه جهاد براي چيست و چه زماني انجام مي‏پذيرد .

با تحليل و موشكافي اين نكته احتمالا بتوان رابطه دعوت و جهاد و اصل در روابط خارجي دولت اسلامي را به دست آورد .

اگر جهاد براي كشور گشايي باشد، احتمالا بر ديدگاه خاورشناسان مبني بر جنگ محوري اسلام صحه مي‏گذارد، اما اگر فلسفه تشريع جهاد براي دعوت به تعاليم وحياني و ارزش‏هاي اسلامي باشد نه سلطه جويي و كشور گشايي، ادعاي مذكور ناتمام و غرض آلود خواهد بود . اين نوشتار ادعا دارد اصل در روابط خارجي اسلام بر صلح استوار است و جنگ حالت استثنايي است كه بنابر ضرورت تجويز مي‏گردد . عصاره استدلال ما براين فرضيه آن است كه جهاد اسلامي يكي از مراحل دعوت به شمار مي‏رود و براي ترويج ارزش‏هاي ديني صورت مي‏گيرد . اين دقيقا گفته يكي از محققان است كه «توحيد اساس جهاد و جهاد براي توحيد» است .

بحث را با طرح اهميت دعوت در آيات قرآن به عنوان يكي از اصول روابط خارجي دنبال مي‏كنيم و در پي آن آيات مربوط به جهاد را مورد مطالعه و تحليل قرار خواهيم داد . آيات متعددي اولين و مهم‏ترين وظيفه پيامبر را دعوت به خير و صلاح مي‏داند .

________________________________________

[1] . ر.ك: كي . جي . هالستي، مباني تحليل سياست‏بين الملل، ترجمه بهرام مستقيمي (تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1376 .)

[2] . ناديه محمود مصطفي، المدخل المنهاجيه في العلاقات الدولية في الاسلام (المعهد العالمي للفكر الاسلامي، 1996م .)

[3] . ابن هشام، السيرة النبويه، تحقيق محي الدين عبدالمجيد (مطبعة السعاده) ج‏2، ص‏314 .

[4] . براي مطالعه مبسوط اين دوگونه برخورد با آيات جهاد و صلح ر.ك: سيف الدين عبدالفتاح، القران و نظير العلاقات الدوليه في الاسلام; ناديه محمود مصطفي، المدخل المنهاجيه في العلاقات الدولية في الاسلام (المعهد العالمي للفكر الاسلامي، 1996م) ص 15- 89 .

سيد عبد القيوم سجادي - مجله علوم سياسي، ش 15

اصول سیاست‏ خارجی در قرآن

خداوند سبحان پيامبران خود را مبلغان پيام خود و مظهر رحمت‏خويش و اصلاح و تزكيه بشر معرفي مي‏كند .[1]

در برخي آيات، خداوند آنچنان به ابلاغ پيام خود و دعوت بشر به ارزش‏هاي اسلامي اهميت مي‏دهد كه وعده مي‏كند تا زماني كه رسولي را به اداي اين وظايف نگمارد كسي را مجازات نخواهد كرد .[2]

در روابط خارجي اسلام نيز اصل دعوت به عنوان يكي از اصول اساسي مورد توجه و تاكيد قرار مي‏گيرد . خداوند در يكي از آيات خطاب به پيامبر اين اصل را چنين معرفي مي‏كند:

بگو اي اهل كتاب، به كلمه‏اي روي آوريد كه ميان ما و شما يكسان است، جز خداي واحد را نپرستيم و چيزي را شريك حضرتش قرار ندهيم و غير از خداوند كسي را ارباب و فرمانروايمان ندانيم .[3]

اين آيه و نظاير آن به خوبي بيانگر آن است كه پيامبر اسلام در روابط خارجي خويش قبل از هر امري موظف است آنان را به خداي واحد بخواند . در سيره پيامبراكرم صلي الله عليه و آله نيز اين اصل پيش از هر امري به چشم مي‏آيد، حضرت تا دعوت نكرده دستور جهاد نمي‏داد .[4]

در روايتي حضرت علي عليه السلام مي‏فرمايد: زماني كه پيامبر مرا به سوي يمن مي‏فرستاد، فرمود يا علي اگر خداوند يك نفر را به دست تو هدايت كند بهتر از تمام آن چيزي است كه آفتاب بر آن مي‏تابد .[5]

ابويعلي و طبري و ديگران به نقل از ابن عباس مي‏گويند: رسول خدا صلي الله عليه و آله هرگز با هيچ قومي نجنگيد مگر اين‏كه آنها را به اسلام فرا خواند.[6]

پيامبر اسلام چنان به مساله دعوت اهميت مي‏دهد كه در همه جنگ‏ها ابتدا به دعوت مي‏پردازد، حتي مردماني را كه قبلا دعوت كرده مجددا به اسلام مي‏خواند . با وجود آن‏كه اهالي خيبر به دعوت عالم بودند، پيامبر سه روز سفيران و دعوتگران خويش را به نزد آنان مي‏فرستد تا آنان را به اسلام رهنمون باشند.[7]

از مجموع آيات ناظر به دعوت و روايات و سيره پيامبر اسلام و رهبران ديني به دست مي‏آيد كه دعوت، يكي از اصول اساسي در روابط خارجي اسلام با جوامع غيراسلامي است و چنان اهميتي دارد كه جهاد غيرمسبوق به دعوت را از مشروعيت‏خارج مي‏سازد و بيشتر فقهاي شيعه و سني بر اين امر اجماع نظر دارند.[8]

آيا اصل در روابط خارجي اسلام بر جنگ استوار است‏يا صلح؟ بر اساس محوريت آيات دعوت، اصل صلح و سلم مورد تاكيد قرار مي‏گيرد . اما سؤال اين است كه آيات جهاد را چگونه مي‏توان تفسير كرد . عمده مستند كساني كه اصل را بر جنگ استوار مي‏دانند آياتي است كه مسلمانان را به قتل و كشتار كفار و مشركان فرمان مي‏دهد و جهاد را يك وظيفه و تكليف شرعي مطرح مي‏سازد . «قتلوا المشركين كافة‏». [9] «قتلوهم حتي لاتكون فتنة‏»،[10] «فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم‏»[11] از جمله آياتي است كه براي ترسيم ماهيت جنگ محوري اسلام در روابط خارجي به آنها استدلال شده است . صرف نظر از مباحث تفسيري موجود در اين زمينه، ذكر دو نكته اهميت دارد:

1- آيات جهاد را به طور كلي در دو دسته مي‏توان طبقه بندي كرد: اول آيات مقيد كه جهاد را بر وجود فتنه و ظلم و آغاز جنگ از سوي غيرمسلمانان مبتني مي‏سازد; اين دسته از آيات عمدتا بيانگر ماهيت جهاد و جنگ دفاعي است و با اشكال و محذور خاص روبه رو نيست، زيرا دفاع حق مشروع تمام جوامع و انسان‏هاست; دوم آيات مطلق كه به طور مطلق به قتل كفار و مشركان دستور مي‏دهد، اشكال عمده ناظر به اين دسته آيات است و طرفداران ديدگاه جنگ - محور نيز به اين دسته آيات استدلال مي‏كنند .

2- فلسفه جهاد چيست؟ آيا جهاد براي كشورگشايي و قتل و اذهاق نفوس است‏يا ماهيت اصلاحي و دعوتگرانه دارد؟ در صورت دوم جهاد خود به يكي از مراحل دعوت تبديل مي‏شود و به تعبير برخي از مفسران حالت دفاعي به خود مي‏گيرد . بيشتر مفسران و فقهاي شيعه و سني جهاد را داراي ماهيت اصلاحي و در جهت دعوت اسلامي دانسته‏اند . از ديدگاه آنان جنگ‏هاي سلطه طلبانه و توسعه جويانه نه فقط مشروعيت ندارد، بلكه از نظر متون اسلامي به شدت مورد نكوهش و نفي قرارمي‏گيرد; بنابراين جهاد خود دعوت به سوي خدا و به منظور اعتلاي كلمة الله و امحاي باطل است .[12]

علامه طباطبايي معتقد است اساسا جهاد داراي ماهيت تدافعي است . او مي‏نويسد: قتال در راه خدا، چه دفاعي و چه ابتدايي، در حقيقت دفاع از حق انسانيت است و آن حق همان حق حيات است، زيرا شرك به خداي سبحان هلاك انسانيت و مرگ فطرت و خاموشي چراغ در درون دل‏هاست و قتال كه همان دفاع از حق انسانيت است اين حيات را بر مي‏گرداند و بعد از مردن آن حق را دوباره زنده مي‏سازد .[13]

وي در ادامه به تبيين ماهيت دفاعي جهاد در پاسخ اشكال خاورشناسان پرداخته و مي‏نويسد: قرآن اسلام را مبتني بر فطرت معرفي مي‏كند و اين فطرت حكم مي‏دهد توحيد تنها اساس و پايه‏اي است كه قوانين فردي و اجتماعي بشر بر آن تضمين مي‏شود و دفاع از چنين اساس و انتشار آن در ميان جامعه و نگهباني از آن، حق مشروع بشر است و بشر بايد حق خود را استيفا كند به هر وسيله كه ممكن باشد . . . قرآن نخست اين حق را با دعوت مي‏طلبد و در مرحله دوم با دفاع از مسلمانان و بيضه اسلام و در مرحله سوم با جنگ و قتال ابتدايي كه هر چند به ظاهر قتالي است ابتدايي، لكن در حقيقت، دفاع از حق‏انسانيت و كلمه توحيد و يكتاپرستي است و اسلام هرگز قبل از دعوت به زبان خوش و اتمام حجت جنگ را آغاز نكرده است‏» .[14]

لزوم دعوت قبل از جهاد و مشروع نبودن جهادي كه به دعوت نپرداخته از امور مورد اتفاق ميان فقها و مفسران است، از جمله شيخ بهايي مي‏فرمايد: «قبل از جهاد واجب است دعوت كردن، زيرا جايز نيست ابتدا به قتال كردن با كفار مگر بعد از دعوت‏» .[15]

علامه حلي نيز دعوت را مرحله‏اي پيش از جهاد مي‏داند و جهاد را يكي از مراحل دعوت بر مي‏شمرد .[16]

در مجموع از ديدگاه اين انديشمندان جهاد همواره داراي ماهيت دفاعي است و بيانگر اصل جنگ - محوري اسلام نيست . استاد مطهري در اين زمينه ماهيت دفاعي جهاد را چنين تبيين مي‏كنند:

اگر توحيد را جزء حقوق انسان‏ها دانستيم، ممكن است اگر مصلحت انسانيت ايجاب بكند و اگر مصلحت توحيد ايجاب كند با قوم مشرك بتوانيم بجنگيم نه به خاطر اين‏كه توحيد را به آنها تحميل كنيم، چون توحيد و ايمان تحميل شدني نيست، با مشركين مي‏توانيم بجنگيم به خاطر اين‏كه ريشه فساد را اساسا بكنيم .[17]

متفكران اهل سنت نيز ضمن بررسي آيات دعوت و جهاد، اصل صلح را در روابط خارجي اسلام مورد توجه قرار داده‏اند . در اين ميان از معاصران مي‏توان به ديدگاه‏هاي محمد رشيد رضا، محمود شلتوت و محمد ابوزهره، عبدالوهاب خلاف، عبدالله بن زيد آل محمود و ديگران اشاره كرد .[18]

برخي از پژوهشگران ضمن اذعان بر ماهيت صلح - محور بودن روابط خارجي اسلام، جهاد را از لوازم استقرار عدالت اجتماعي و رفع ظلم در جوامع بشري عنوان مي‏كنند . اسلام در اين تقرير اصل را بر صلح - محوري مي‏گذارد: «ادخلوا في السلم كافة‏» .[19]

اما به دليل آن‏كه صلح استقرار نمي‏يابد مگر در پرتو عدالت، اسلام نمي‏تواند به لوازم و ابزارهاي استقرار عدالت‏بي‏توجه باشد; بنابراين نوعي تلازم و رابطه دو سويه ميان استقرار صلح و عدالت وجود دارد و عدالت نيز در بيشتر موارد با موانع جدي روبه روست كه رفع آن جز از طريق جهاد امكان‏پذير نيست .[20]

بنابراين فلسفه تشريع جهاد - آن‏گونه كه برخي پنداشته‏اند - نه نابودي انسان‏هاست و نه سلطه‏جويي، بلكه جهاد در جهت دعوت جنبه ديني مي‏يابد و خود بذاته هدف نيست . اسلام به جنگ براي نشر خود رو نياورده است، بلكه جنگ تطور طبيعي است كه دعوت و آماده سازي ظروف و زمينه‏ها مستلزم آن مي‏باشد .[21]

2 . اصل نفي سبيل

عنوان نفي سبيل برگرفته از نص آيه قرآن است:

لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا;[22] خداوند سبيل و طريقي براي كافران بر مؤمنان قرار نداده است .

مفسران در تفسير اين آيه اقوال مختلفي را ذكر كرده‏اند، بعضي «سبيل‏» را به مفهوم حجت و دليل گرفته و آيه را چنين معنا كرده‏اند: خداوند كافران را با حجتي برتر در مقابل مؤمنان قرار نداده است . عده‏اي گفته‏اند مقصود از نفي سبيل، نفي سلطه كفار بر مؤمنان در قيامت است . در اين ميان ابن‏عربي با ضعيف شمردن هر دو احتمال مزبور، مي‏گويد سه احتمال در آيه مباركه وجود دارد:[23]

1- كافران هرگز توان محو و انهدام دولت مؤمنان و امحاي بيضه اسلام را ندارند;

2- خداوند زمينه سلطه كافران بر مؤمنان را فراهم نكرده است، اين خود مسلمانان هستند كه با فاصله گرفتن از تعاليم اسلامي زمينه چنين امري را فراهم مي‏كنند;

3- خداوند سبيل شرعي براي كفار بر مؤمنان قرار نداده است .

يكي ازمفسران در تفسير اين آيه مي‏فرمايد: بيشتر علما به اين آيه بر منع و عدم جواز فروش عبد مسلمان به كافر استدلال كرده‏اند، زيرا اين امر موجب مسلط شدن كافر بر عبد مسلمان و خواري او مي‏گردد .[24]

بنابراين اگر بيع عبدمسلمان به كافر جايز نيست، چون موجب استيلاي كافر مي‏گردد، هر چيزي كه سبب سلطه كفار بر مؤمنان و مسلمانان شود ممنوع و غيرقابل تحمل خواهد بود . استدلال به اين آيه بر حرمت چنين معامله‏اي زماني تمام خواهد بود كه كلمه «سبيل‏» را به مفهوم سلطه و سلطنت‏بگيريم و نه حجت و برهان .

________________________________________

[1] . از جمله آيات ناظر به اصل دعوت ر.ك: سورهاي: انبياء (21) آيه 107 و بقره (2) آيه 151 و اسراء (17) آيه 15 و مائده (5) آيه 19 و نساء (4) آيه 165 و مزمل (73) آيه 15 و احزاب (33) آيه 45، 46 و الحاقه (69) آيه 10 و توبه (9) آيه 128 و . . . .

[2] . و ما كنا معذبين حتي نبعث رسولا» - «اسراء (17) آيه 15» .

[3] . قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لانشرك به شيئا . «آل عمران (3) آيه 64» .

[4] . نمونه‏هاي متعددي از سيره پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بيانگر اين نكته است . از جمله صلح حديبيه، ارسال پيام و سفير به دربار امپراتوري ايران و رم و غيره . براي مطالعه مبسوط در مورد سيره پيامبر در اين زمينه ر.ك: وهبة‏الزحيلي، آثار الحرب في الاسلام (دمشق: دارالفكر، 1992م) ص 320- 323 .

[5] . ر.ك: محمد تقي جعفري، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج‏10، ص 174- 176 .

[6] . متقي هندي، كنزالعمال (بيروت: مؤسسة الرسالة، 1979م) ج‏4، ص‏483 .

[7] . ابن هشام، السيرة النبويه (القاهره: مكتبة الكليات الازهريه، 1978م) ج‏3، ص 216 .

[8] . ر.ك: ناديه محمود مصطفي، العلاقات الدوليه في الاسلام وقت الحرب (المعهد العالمي للفكر الاسلامي، 1996م) ص 27 .

[9] . سوره توبه (9) آيه 36 .

[10] . سوره انفال (8) آيه 39 .

[11] . سوره توبه (9) آيه 5 .

[12] . ر.ك: ابوالاعلي مودودي، الجهاد في سبيل الله، ص‏41; سيد قطب، في ظلال القرآن، ص‏1432 .

[13] . محمد حسين طباطبايي، تفسير الميزان (قم: انتشارات اسلامي، 1368) ج‏2، ص 66 .

[14] . همان، ص‏67 .

[15] . شيخ بهايي، جامع عباسي، كتاب الجهاد ص‏155 (چاپ سنگي .)

[16] . حسن بن يوسف حلي، تبصرة‏المتعلمين، ص‏80 (چاپ نجف .)

[17] . مرتضي مطهري، جهاد (تهران: صدرا، 1368) ص‏29 .

[18] . ر.ك: عبدالله بن ابراهيم بن علي الطريقي، الاستغاثه بغيرالمسلمين في الفقه الاسلامي

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سجاد حسینی فهرجی وسید علی حسینی فهرجی
تاریخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391
زمان : 19:24


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.